|
|||||||||
|
|||||||||
آوريل چهارمين ماه سال ميلادي است. به شهادت تقويمها،2004 آوريل را تاکنون پشت سر گذاشته ايم. آوريل امسال نيز سپري شد! اما خاطرات تلخ آوريل اخير براي ترکها و آذربايجانيها هرگز فراموش نخواهد شد. اين آوريل،آوريل سيلان جنون ارمني و فوران خون ترک بود! در نزد جماعت آريا، نخستين روز آوريل با نحسي روز سيزده بدر آغاز شده بود. يا للعجب که اين نحوست در تمام اين ماه دوام آورد و بلکه هنوز نيز باقي است! روزهاي آوريل امسال با برخي از مهمترين ماتمهاي ملت و امت ما همراه بود: اربعين سيد الشهداء(ع)،رحلت رسول الله(ص)،شهادت امام حسن مجتبي(ع)،شهادت ثامن الحجج(ع)،شهادت امام حسن عسکري (ع)و در معرض شهادت قرار گرفتن جمعي از فاضلترين و رشيدترين فرزندان آذربايجان... و به اين ترتيب آوريل امسال اگرچه روي تيغه عقربه هاي ساعت همانند سالهاي قبل سپري شد اما دهليز قلبها و حباب ششهاي فرزندان ما را دريد! امسال در گله کفتارها آشوب بر پا بود. داشناکها به شدت در تلاش بودند تا به هر صورت ممکن جمعيتي انبوه را براي برگزاري سيرک سياسي 24 آوريل تزريق خيابانهاي اطراف کليساي سرکيس کنند.آنها از تجمع خودجوش ومرد مي هفتم اسفند ماه سال گذشته در برابر سفارت ارمنستان واقع در ضلع شرقي پارک دانشجو بمناسبت سالروز قتل عام مردم بيدفاع خوجالي قره باغ و نيز مسلمين آذربايجان غربي به شدت حيرت زده شده بودند. آنها آنروز بخوبي ديدند که چگونه شعله هاي آتش , بيرق منفور کوچاريان , اين قصاب شيعيان قره باغ را بلعيد و خاکسترش را هديه جاسوسخانه ارمنستان در تهران کرد. داشناکها امسال فشل شدند! شايد استفاده از کلمه «فلج» براي اين ضد بشرها گوياتر باشد! نه در حد محسوسي اعلاميه توزيع کردند،نه بيل بوردي در سطح شهر نصب کردند و نه توانستند تراکتهاي ملوث خود را بر ديوارهاي مطهر مسلمين بچسبانند. از همه مهمتر اينکه در روز 24 آوريل به رغم تبليغات استثنايي و بسيار وسيع دروني داشناکها،اطراف آنها بصورت شگفت آوري خالي شد.درواقع به نظر مي رسد حتي ديگر ارامنه نيز حاضر به نزديکي به افراطيون نيستند! جالب اينکه بدانيد داشناکها شرکت ويا عدم شرکت ارامنه در اين تجمع را شاخص خدمت و يا خيانت ملت خود قرار داده بودند!انها با تهديد به همکيشان خود گفته بودند که بياييد! از 35 هزار نفر ارمني تهران و بعبارتي 75 هزار ارمني ايران تنها 500 تا 600 نفر در مراسم داشناکها شرکت کردند. حتي يکي از شاهدان عيني مي گويددرزمان اوج مراسم،يک مرد کهنسالي از ارامنه تبريز با ساز خود به پارک مريم آمده بود و به ترکي و ارمني آواز مي خواند و به داشناکها فحش مي داد که به شدت مورد حمله هم کيشان خود قرار گرفت ، مضروب شد وسيمهاي سازش بريده گرديد! گفته مي شود به رغم تعطيلي مدارس ارمني تهران ،چند صد نفر عموما ميان 10 تا 25 سال،چند ده نفر بالاي ده سال،چند کشيش فرتوت و يک سر اسقف پير ارمني اهل لبنان! کل شرکت کنندگان و داشناکهايي بودند که پاي ناقوس زنگ زده کليساي سرکيس جمع شده بودند. اما اين به معناي آن نبود که داشناکها شرايط نابساماني که در آن قرار داشتند را درست سنجيده باشند! آنها به شدت در تقلا بودند.همانند کفتارهاي بس گرسنه اي که مي خواهند به هر طريق ممکن طعمه اي را بربايند و بدرند! نخست لابي ارامنه در دستگاههاي اطلاعاتي و امنيتي وارد عمل شده بود. به اين ترتيب چندين هويت طلب آذربايجاني از مجلسي دوستانه در تهران ربوده شدند. مهندس غلامرضااماني،ارکين موسوي،دکترعبدالهي،فاضل موسوي،سيعد موغانلي،ابراهيم جعفرزاده ومحمود فضلي افرادي بودند که بدون ارايه کوچکترين دليلي غفلتا بازداشت شدند. دو دانشجوي دختر و پسر هم به هنگام روشنگري مردم تهران در خصوص جنايات ارامنه چند شبي را در بازداشتگاه سپري کردند. سپس اسمک مورد حمله قرار گرفت.همه چهار عضو موسس توقيف شدند.به اين ترتيب مهندس سعيد نعيمي،مهندس عليرضا جوان بخت،مهندس رضا عباسي و ايلقار مرندي سرافرازانه به محبس رفتند. اما داشناکهاي ارمني از ميزان مساعدت شوونيستهاي آريايي راضي نبودند! روز 24 آوريل فرا رسيد. داشناکها از مشاهده جمعيت به شدت اندک خود آشفته و مايوس شدند!اين آشفتگي وياس به مرزهاي جنون رسيد.آنها آنروز ديوانه و هار شده بودند. به رهگذران حمه کردند.تمامي اناني که مسلمان و غير ارمني بودند را وحشيانه مضروب و مجروح کردند.10 نفر را با زنجير و پنجه بکس مصدوم و 5 نفر را با چاقو و دشنه به سختي مجروح ساختند .آنها بي شرمانه اموال مصدومين و مجروحين را نيز تا به ريال اخر دزديند.آنها نه دين داشتند و نه آزاده مرد بودند! داشناکها يک دانشجوي آذربايجاني بنام آتيلا را مورد هجوم گله اي خود قرار داده با فرو کردن دشنه اي از ناحيه کتف، جگر وي را بسختي دريدند و خون پاکش را بر بوستان حضرت مريم ريختند.گفته مي شود حتي شخصيت فرهيخته اي چون آقاي صمدلي نيز در شعاع حمله گروهي لمپن ها و اوباش ارمني قرار گرفت و در زندان بستري شد! ... و عجبا هديه نيروي انتظامي به ملت ، بازداشت مسلمانان مصدوم و مضروب و مجروح بود!!! بدنبال انتشار اخبار نفرت انگيز اين وقايع، دانشگاهيان و ديگر اقشار مختلف مردم بيانيه هاي متعدد و تجمعات گوناگون تدارک ديدند. غير از يکي دو روزنامه کاملا پان آريانيست، ديگرنشريات به دليل شدت وضوح واقعه ،اجبارا عليه ارامنه نوشتند. ترک وفارس و کرد و عرب و بلوچ عليه جنايات ارامنه شوريند. در تبريز پرچم ارمنستان به آتش کشيده شد.در زنجان ضد ارامنه تجمع شد.در استکهلم تظاهرات اعتراض اميزي بر پا گرديد. اما اين اعتراضات تمام نخواهد شد.آذربايجان تازه شروع کرده است. ما پيمايش راهي بس طولاني را آغاز کرده ايم.دراين راه صعب ميبايد هميشه فدايي هم پيمانان خود باشيم. شعار ما اين است: يک نفر براي همه و همه براي يک نفر! نخست پنج گرگ- ترک دلاورمان را از محبس شوونيسم آريايي رهايي خواهيم بخشيد.
انصافعلی هدايت را آزاد خواهيم کرد!
خبرنگار ملی آذربايجان ماهها است که دربند است.انصافعلی قلم ملت آذربايجان است.اين قلم هرگز نخواهد شکست.
او موسس مردميترين نهاد مدافع حقوق بشر در ايران است.سعيد کاري کرده است کارستان.آسمک مرزهاي ملي را در نورديده است.جهان حقوق بشر مدافع آنان است. ياللعجب!تجمع چهار همفکر يکي از عريض و طويلترين سيتمهاي اطلاعاتي جهان را به وحشت انداخته اند! ... و اين يعني قدرت عدالت و شوکت ملت آذربايجان!
مهندس عليرضا جوانبخت را آزاد خواهيم کرد!
او نماد وحدت ترکهاي شيعه و سني است.عليرضا يک فدايي وطن است.نام و مقام منيع او را آذربايجان هرگز فراموش نخواهد کرد.
شور وشعور او هرگز خاموش شدني نيست.قدمهاي استوار و حرفهاي پايدار محمود از هر سدي و بندي عبور خواهد کرد.
او شاعر رنجهاي حيات ملت دربند آذربايجان است. در اشعار نغز سعيد مي توان از پژواک صداي قلب پر طپش قناري بر روي شاخه هاي عاطفه تا انعکاس نور درخشنده چشم گرگهاي کوهستانها را سراغ گرفت. من داغ اسارت انصافعلی، سعيد،عليرضا،محمود و سعيد را در دل خواهم پروراند. دردلريميز قوي ديکلسين داغ اولسون! قلب کوچک من نثار ملت بزرگم باد! نثار سرزمين گرگها و ترکها و ميخکها. نثار آذربايجان.
يونيس ايوب اوغلو
|
|||||||||
گجيل سايتي
ركلاملاري وئريلن
سايتلارين محتواسيندان سوروملو دئييل. |
|||||||||
E-mail
: webmaster@gajil.20m.com |